روانشناسی علم زندگی

زندگی باید کرد، گاه با یک گل سرخ، گاه با یک دل تنگ... گاه باید رویید در پس این باران... گاه باید خندید بر غمی بی پایان... زندگی باوری می خواهد، آن هم از جنس امید... که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد! یک امید قلبی به تو گوید که خدا هست هنوز..

روانشناسی علم زندگی

زندگی باید کرد، گاه با یک گل سرخ، گاه با یک دل تنگ... گاه باید رویید در پس این باران... گاه باید خندید بر غمی بی پایان... زندگی باوری می خواهد، آن هم از جنس امید... که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد! یک امید قلبی به تو گوید که خدا هست هنوز..

روانشناسی علم زندگی

بایگانی

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

پیوندها

روسپیگری

شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۲ ب.ظ

 

رویکردهای نظری درباره علل پدیده روسپیگری




نیاز جنسی یک امر غریزی و همزاد زندگی بشر است که در ذات هر انسانی وجود دارد,لذا پاسخگویی به آن یک ضرورت می باشد.در جوامع مختلف پاسخگویی به این غریزه طبیعی مطابق با فرهنگ,آداب و سنن اجتماعی راههایی وجود دارد.این راهکارها در فرآیند جامعه پذیری فرد به او آموخته می شود و چنانچه فرد از مسیر خلاف هنجارها و قواعد اجتماعی در صدد تامین یا عرضه جنسی برآید از منظر عمومی و قضاوت جامعه فردی هنجار شکن شمرده می شود.در این هنجارشکنی هم عرضه کننده و هم متقاضی شریک می باشند و فرقی بین آنها نیست.اما اغلب کلمه روسپی برای زنان عرضه کننده استفاده می شود.زن روسپی فردی است که از طریق روابط جنسی خارج از چارچوب قواعد و قوانین,امرار معاش نموده و این عمل را تکرار می نماید و حتی در بعضی موارد آن را به عنوان یک شغل و حرفه پذیرفته است.
روسپیگری در فرهنگ نامه ها،آمیزش جنسی به خاطر پول در موقعیت ها و وضعیت های نامرتب توصیف شده است.اصطلاح روسپیگری در زبانهای غربی از کلمه prostiuereگرفته شده است که به معنی  عرضه کردن و به فروش گذاشتن است.
در قوانین اروپایی غالبا روسپی به زنی می گویند که بدن خود را به هر خریداری که پیش آید به فروش می گذارد.
در فرهنگ برخی کشورها این تعریف بدشواری پذیرفتنی است:دیده شده است که زنی با مردی ثروتمند و پیر ازدواج کرده،سپس بدون انتظار پول به روسپیگری پرداخته است.ویا زنانی هرچندگاه معشوقه مردی شده اند.به نظر ما :روسپی زنی است که بدون انکه مجبور شود،خود را به هر کسی عاریه می دهد.
کمیته اختصاصی انجمن پزشکی بریتانیا به این نتیجه رسیده است که روسپیگری تنها یک دلیل ساده ندارد ولی تصور می کندکه گاهی زمینه های ناجور فطری موجب انحراف رفتار جنسی زنان می شود.چنین عقیده ای از طرف آن کمیته موجب شگفتی است زیرا"فطری "بودن گاهی به معنی "ارثی"بودن است و این در روسپیگری ممکن نیست.کیمته مذکور عوامل مهم دیگری را به شرح زیر بیان می کند که ارثی نیستند:
1-کمبودهای خانواده:فقدان وحدت خانوادگی همراه با کم محبتی والدین و عدم امنیت،در اغلب موارد بررسی روسپی ها کسانی بوده اند که در نوجوانی یا تحت انضباط شدید بوده اند و یا به خود واگذاشته شده اند.
بیشتر مواقع والدین نمونه بسیار خوبی نبوده اند وبسیاری از آنها ضعف اخلاقی داشته اند.در این گونه خانواده ها غالبا ارزش های اخلاقی و اعتقادی وجود نداردو فاقد احساس مسئولیت اجتماعی هستند.
2-تنبلی،راحت طلبی و هوس بدست آوردن پول فرا وان و آسان.
3-میل به تحریکات بیش از حد در نوجوانی همراه با رشد ناکافی عاطفی و انکار واقعیت ها.
4-طغیان نوجوانی علیه تسلط وقدرت اطرافیان بویژه در نوجوانان13تا17ساله در انها فرار دائمی از مدرسه وبزهکاری های کوچک از سنین پایین دیده می شود.
5-بهره هوشی پایین و غیرعادی بودن رفتار همراه با ناسازگاری های اجتماعی.
درجه تسلط این عوامل بستگی به ساخت اجتماعی دارد که فرد درآن زندگی می کند به جز در موارد ضعف هوشی اغلب روان درمانان و روان پزشکان معتقدند که روسپیگری زاییده عوامل محیطی است.

نورمن هر یکی دیگر از پژوهشگران انگلیسی با قدری اغراق در نتایج تجربه های خود دلایل روسپیگری را به شرح زیر بر می شمارد:
1-دلایل اقتصادی(فقر،بی چیزی)
2-پراشتهایی جنسی
3-سردمزاجی
4-همجنس گرایی
5-ازدواج و ناموفق بودن در روابط جنسی
6-تربیت ناجور در دختران زودرس
7-فریب خوردن و رهاشودن
8-ذخیره کردن پول برای ازدواج
به نظر می رسدکه دو دلیل آخر از عوامل اقتصادی باشد و علاوه بر این امروز در برخی کشورها زنان به قدر کافی درامد دارند که دلایل 7و8نقش زیادی ندارندنباید فراموش کرد که روسپی ها تمایل دارند که خود را به دامن طبقات ثروتمند جامعه بکشانند و برای مدت کوتاهی هم که شده استقلال مالی داشته باشند.
برداشت های جنسی نیز نمی توانند دلیل محکمی باشدزیرا بسیاری از روسپی ها لذت نمی برند و احتمالا سرد مزاجی در آنها خیلی بیشتر است.با این همه باید پذیرفت که کمی پس از بلوغ نیازهای جنسی تشدید می گردد و در این فاصله است که دختران جوان به انحراف کشیده می شوند ولی اکثر آنها ازدواج می کنند و آرام می گیرند.
زن های سرد مزاج برای توجیه روسپیگری خود گفته اند که اگر از این کار بخت کمی برای لذت بردن داشته ایم ولی پول بدست می آوریم.سرد مزاجی و نارضایتی از آمیزش جنسی در ازدواج وهمچنین همجنس گرایی مکمل یکدیگر است.
عامل تربیت در دختران روسپی اهمیت زیادی دارد.ظاهرا اهمال کاری های تربیتی خانواده ها نقش اساسی دارد.مواردی که دختران برای روسپیگری تربیت شوند نادر است غالبا دخترها رفتار مادران خود را مشاهده و تقلید می کنند و به زندگی مشابهی می پردازند.
کریستا سوامی در هندوستان50مورد بزهکاری زنان و 50مورد رروسپیگری را پژوهش کرده است و 50دختر جوان سالم را به عنوان معیار مقایسه برگزیده است.او کشف کرده که بزهکاران جنسی در کودکی ناراحتی ها و بیماری های بیشتر داشته اند:هوسباز،سمج،مغرور به خود،خودخواه و تند خو بوده اند.علاوه بر این احساس کهتری،عدم امنیت می کرده اند زیرا در خانواده مورد بی توجهی بوده اند.در برخی از خانواده ها دختران از مادر متنفر و پدر را دوست داشته اند و برعکس.روی هم اکثریت روسپی ها به هر دو نفر خصومت می ورزند دختران سالم دارای کانون خانواده ای عادی بودند.
دختران سالم باهوش تر و خلاق ترندبزهکاران جنسی ضریب هوشی بالاتر از روسپی ها داشته اند.بزهکاران و روسپی ها از لحاظ عواطف عقب افتاده تر و غیر ارادی تر بوده اند.دختران سالم بیشتر فعال و کمتر مسامحه کار بوده اند.تعداد زیادی از دختران بزهکار و روسپی،هیچگونه جاه طلبی و هدف قابل توجهی نداشته اند وبه کار کردن نمی اندیشیده اند.دختران سالم،برعکس بهتر کار می کرده اند و کار آنها بهره بیشتری داشته است.
بزهکاران جنسی و روسپی ها پرخاشگرتر بوده اند،قابل اعتماد نبوده اند.بی ادب،ماجراجو،دعواگر،متکبر،نامطمئن و ناخوشایند بوده اند.در عین حال اسرار آمیز و سوء ظن دار جلوه می کرده اند.دختران سالم ،اجتماعی تر،صمیمی تر و شادتر بوده اند
 با کمک گرفتن از آرای دانشمندان در دو حوزه روانشناسی و جامعه شناسی,می توان به لحاظ نظری مقوله روسپی  گری را به عنوان یکی از آسیب های اجتماعی تبیین کرد.روانشناسان علل رفتارهای انحرافی را بیشتر در وجود فرد و مولفه  های غیر اجتماعی آن می کاوند و جامعه شناسان این دلایل را در ساختارهای اجتماعی جستجو می کنند.از نظر روانشناسان چرایی فحشا صرفا به پدیده های اجتماعی محدود نمی شود بلکه علل روانی مانند گرایش به تنوع طلبی,کج روی جنسی,ضعف هویت اخلاقی,اختلال در هویت,درجه اعتماد به نفس,بی مبالاتی جنسی  وسن درآن دخالت دارند.
 درباره تن فروشی و علل و عوامل موثر بر آن  صاحب نظران دیدگاهها و نظریات متنوعی ارائه کرده اند.در ادامه مروری اجمالی به برخی ازاین رویکردها آمده است.
رویکردهای کلاسیک(فیزیولوژیک)
نظریه های اولیه در مورد جرائم زنان با دیدگاههای زیست شناسانه آغاز شد.از نظریه ها که جایگاه ویژه ای در تبیین بیولوژیکی جرائم زنان داشته و از آن به عنوان اثری  کلاسیک در جرم شناسی یاد شده است اثری از سزار لمبروز  به همراهی ویلیام فرور است که در سال1895 و در کتابی تحت عنوان"زن جنایتکار"ارائه گردیده است.چنانچه گرت1382 می نویسد اساس نظریات لمبروز و فرور در تبیین جرائم زنان بر مفاهیم "نیاگونگی"و داروینیسم اجتماعی استوار بود(گرت177ص1382)
رویکردهای روانشناختی
برخلاف نظریه های فیزیولوژیک در تبیین تن فروشی که کتر به متغیر سن توجه دارند در نظریه های روانشناختی  که اساسا دوران تحول فرایندهای ذهنی را بررسی می کنند سن از اهمیت بسیاری برخوردار است.در این رویکرد به کودکی هم از جهت جستجوی عوامل گرایش به تن فروشی در بزرگسالی و هم از جهت زمینه های ورود به بازار تن فروشی و  رفتارهای غیر متعارف جنسی در سنین پایین توجه می شود در نگاه روانکاوانه ی فروید زنان به طور طبیعی به نشانه تسلط مردان در جامعه رشک می برند.این موقعیت منجر به شکل گیری عقده اختگی در آنها می شود.بر اساس عقیده فروید عقده مردانگی می تواند موجب بزه کاری در میان دختران شود(گرینوالد,1970).
روانکاوی دلایل عمیق روسپیگری را به شرح زیر برشماری می کند:
1-در روسپی ها تمایل به همجنس گرایی واپس زده ای وجود دارد که روسپیگری پوششی برآن می کشد.
2-در روسپی ها نوعی عقده اودیپ حل نشده وجود دارد که به صورت بی بند و باری و هوس بازی زنانه ظاهر می شود.
3-در روسپی عموما خصومتی نسبت به پدر وجود دارد که نسبت به مرد بروز می کند.کاپریو روانکاو و روان پزشک  آمریکایی که روسپی گری را در بیشتر نقاط جهان مورد مطالعه قرار داده است می نویسد.فراوانی های بازی های جنسی زنان با هم در اکثر نقاط جهان مرا معتقد کرده است که روسپیگری به عنوان یک انحراف رفتار,نشانگر آن است که در میان زنان تمایل به همجنس گرایی به نسبت زیاد وجود دارد.زنان با روسپی گری بر همجنس  گرایی واپس زده خود غلبه می کنند.همچنین عقییده دارم که روسپی ها دچار تعارض دو جنس گرایی حل نشده ای هستند و با پناه بردن به زندگی ناجوری که سود آن ناچیز است می کوشند تا ترسی را که نتیجه خواست ناخودآگاه آنها برای همجنس بازی است پنهان دارد.همان طور که انتظار می رود اکثر روسپی ها از خانواده هایی هستند که میان پدر و مادر عدم توافق و ناسازگاری وجود دارد.در دوران کودکی از محبت عادی پدر و مادر محروم بوده اند,احساس عدم امنیت  آنها را به جلب رضایت با ان جنس و تحت تاثیر قرار دادن زنان یا مردان وا میدارد.
روسپی ها به علت محرومیتی که داشته اند می کوشند تا احساس عدم امنیت در خود را فراموش کنند و با جستجوی محبت در جنس موافق تشنگی عاطفی خود را  فرو نشانند.گاهی نقش دختری را بازی می کنند که از محبت محروم  بوده و در جستجوی محبت زنی بر می آیند که بزرگتر از آنهاست و می تواند جانشین مادر شود و یا نقش مادری را که تمایل به بازی جنسی با دختر دارد به عهده می گیرد.در مورد اخیر عاطفه ای را که خود محروم بود صرف دیگری می کند.

رویکردهای جامعه شناختی
باتگلیا معتقد است هر نوع جرمی که به وقوع می پیوندد محصول عامل اقتصادی است بنابراین نباید تعجب کرد که تعدا بسیاری از بزهکاران و روسپی ها را مردمان بدبخت و تنگدست تشکیل دهند.در چارچوب این نظریه نابسامانی اقتصادی همه کسانی را که در معرض فقر و نابرابری قرار دارند-اعم از کودکان و بزرگسالان-متمایل به جرم می نماید.از سوی دیگر طبق نظر آلبرت کوهن طبقه محروم  در یک جامعه شیوه های خود را برای دستیابی به منزلت انتخاب می کند.در جامعه ای که می توان افرادی با ثروت و امکانات زیاد دید که در شرایط خوبی زندگی می کنند,احساس ناکامی در طبقه محروم به وجود می آید و بنابراین کسب منزلت به هرشکل ممکن مشروع می شود.فحشا برای دختران طبقه محروم یکی از این شیوه ها برای کسب امکانات مادی و کسب منزلت است(شرافتی پور,1384,صص112-114).
از نظر ریچارد کلاوارد محیط یادگیری به مثابه یک نهاد ثابت می تواند عامل همبستگی خلافکاران در سنین مختلف شود.بدین ترتیب کسانی که در محله های بزهکاران زندگی می کنند فرصت های بیشتری برای بزه کاری خواهند داشت به عنوان مثال دخترانی که در محلاتی که روسپیگری رواج دارد حضور داشته باشند امکان بیشتری برای روسپیگری دارند(نجفی,1383).
دخترانی که ممکن است به علت تحصیلات,شغل یا به علل تبعی به مناطقی مهاجرت کنند که الگوی رفتاری در منطقه جدید بسیار متفاوت از هنجارهای مناطق قبلی آن باشد ممکن است در شرایط آنومی قرار گیرند.در چنین مهاجرت هایی نظارت اجتماعی به ویژه نظارت غیر رسمی اعم از نظارت خانواده و گروه دوستی به شدت کاهش می یابد(نجفی,1382).

دیدگاه مینوچین در تئوری سیستمی مربوط به خانواده به این مطلب اشاره دارد که هر عنصری وابسته  به محیط خود و یا سایر عناصر سیستمی است که خود جزیی از آن است در این دیدگاه باید هر موضوعی را برحسب رابطه اش با سایر موضوعات تعریف نمود بنابراین برای بررسی عواملی که بر یک فرد اثر می گذارند تا به سمت روسپیگری گرایش پیدا کند توجه  به عوامل خانوادگی بسیار حائز اهمیت می باشد چرا که رفتارهای اعضای یک خانواده تابعی از رفتار سایر اعضای خانواده است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی